به بهانه روز معمار، سوم اردیبهشت، پای صحبت جمعی از فعلان حوزه معماری در رشت و به میزبانی سعیده قرشی ]معمار/شهرپژوه[:

فاطمه بهنام، معمار/فعال حوزه آموزش خصوصی معماری

به نظر من اگر معماری را تلفیق هنر و مهندسی بدانیم در دنیای امروز معماران نیازمند کسب دانش جدیدی هستند که بر پایه علوم انسانی و درک مناسب از روابط انسانی است که اگر نباشد با توهم معماری کردن مجسمه سازی می‌کنند.

کیامرز جوانمردی، دکتری معماری/استاد دانشگاه

معمار یک انسان انسان‌دوست است و برای بهتر زندگی کردن هم‍‌نوعان خود سعی می‌کند بستر یک زندگی خوب را برایشان تدارک ببیند و تا جایی که ممکن است از آموخته‌های خود در رابطه با صنعت ساختمان، زیبایی و… بهره‌مند شود تا فضاهایی را خلق کند برا «بهتر زندگی کردن».

رضا حبیب‌زاده، معمار حرفه‌ای

از نظر من محل تحقق معماری، ساختمان نیست بلکه وجود انسان است و لحظه مواجهه انسان و بنا، لحظه‌ای است که معماری اتفاق می‌افتد. حالا این لحظه ممکن است به درازای یک عمر باشد،  بنابراین من فکر می‌کنم که معماری بدون انسان بی‌معنی است و اصلا وجود ندارد. به همین منوال وقتی من فضا را بخواهم تعریف کنم هم همین طور، یعنی از نظر من فضا در بنا شکل نمی‌گیرد بلکه محل تحقق فضا وجود آدمی‌زاد است و در این وضعیت انسان وقتی قرار است فضا را ادراک کند با همه حواسش آن را درک می‌کند. فقط چشم ملاک نیست، حس بویایی، لامسه .. در دریافت فضا کاربرد دارد. این مسئله ممکن است خیلی خودآگاه نباشد، انسان معماری را استفاده نمی‌کند بلکه معماری در واقع امتداد وجود آدم است، دست امتداد فیزیک انسان است، رویا امتداد ذهن انسان است و معماری امتداد جان آدمی‌زاد است. انسان به وجود خودش با معماری معنا می‌دهد و از نظر من قابل قیاس با زبان است، انسان با زبان به جهان معنا می‌دهد. اقوام مختلف زبان‌های مختلفی دارند همان طور که اقوام مختلف معماری‌های مختلف دارند.

حسین ظریفی، معمار/فعال حوزه معماری سنتی رشت

حاصل ۱۸ سال مطالعه من روی معماری سنتی رشت می‌تواند در یک جکله خلاصه شود: معماری سنتی رشت بر پایه دو اصل کلی استوار است الگو و جزییات؛ معماری رشت در هر کدام از آنها در طول هزاران سال به رشدی رسید که زندگی را برای مردم معنا می‌کرد اما نقطه اوج این معماری در نقش هنر در آن است که با تمام تاروپودش آمیخته شده است.

حسام عشقی صنعتی، معمار/مدرس دانشگاه

با مطالعه‌ تاریخ معماری، اکنون که در آستانه‌ رسیدن به سال‌های پایانی ربع اول قرن بیست و یکم هستیم به نظر می‌رسد؛ نگرش نسبت به معماری صرفاً به عنوان یک حرفه‌ خدمات‌رسان (Service Profession) در صنعت ساختمان، تغییر یافته است. ابعاد اندیشمندانه و وجوه فرهنگی معماری در کنار دغدغه‌ها و مسئولیت‌های اجتماعی معمار، بیش از پیش عمق بیشتری به این دیسیپلینِ دانش‌محور (Knowledge-based Discipline) بخشیده است. مفهوم و کارکرد معماری به عنوان شکلی از دانش، نباید صرفاً به «پاسخی برای اقتضائات» تنزل پیدا کند. معماری به مثابه‌ یک گفتمان (Discourse) با تکیه بر یک چارچوب تئوریک می‌بایست موضعی انتقادی در مقابل ایدئولوژی‌های خشک گذشته داشته باشد و با به چالش کشیدن و شکستن قواعد مرسوم، بتواند به افق‌های تجربه‌نشده دست یازد. اکنون به نظر می‌رسد معماری تلاشی است در جهت تغییر و تکوین واقعیت‌های از پیش موجود.

صابر محمدپور، دکتری شهرسازی/استاد دانشگاه

نگاه تک بنایی که عموما در تفکر معماران است در کاربری‌هایی نظیر پارکینگ‌ها تناقض‌هایی در شهر و شبکه معابر ایجاد می‌کند که در نهایت آسیب جدی برای شهر دارد. ظرفیت معابر، ظرفیت پارکینگ‌ها و نوع کاربری‌ها، مطابقت با بافت و محیط اطراف و معماری‌های حاصل از آن در شهر بسیار به هم مرتبط و در هم تنیده است؛ درواقع یک نگاه شهرسازانه به کار معماری مورد نیاز است و از این طریق نتیجه می‌شود که در نهایت برای شهر سودمندتر خواهد بود.

سامان صبا، معمار/مدرس دانشگاه

روز معمار برآمده از نگاه مطلق به عاملیت معماران در ساختن فضاست، در حالی که معماری آینده در انحصار نهادیِ یک حرفه نخواهد بود و در چنین شرایطی، بهتر است ما معماران تسهیلگران خوبی در بطن جامعه باشیم تا حرفه‌مندی فردیت زده به اسم معمار.

پژمان طیبی، معمار

بشر همواره دغدغه شخصی‌سازی فضا و بهتر کردن فضای زیست خود را داشته، در وضعیت معاصر این نوع نیاز ارتقا یافته. با پیشرفت معماری به عنوان یک رشته دانشگاهی و یک حرفه که در آن هم تکنیک‌های فنی اهمیت دارد هم دید جامعی که آثار معماری ماندگاری به جای بگذارد که نه تنها با زمینه اثر هم‌خوان باشد با نیاز کاربران نیز مطابقت داشته باشد و روح واحدی را بروز دهد. طراحی این «روح واحد» وظیفه اصلی معمار است.

فرانک ابراهیم سالکویه، معمار

معماری ارتباط بین فرم وفضا است طوریکه؛بیان موضوعی و بصری اثر باشد. پرداختن به آسایش و شناخت فضا و بکارگیری عناصر و مواد مناسب وکاربردی. بزرگترین‌هنر یک معمار اینست که به جایگاه اثر،تعلق ببخشد، معماری یعنی پرداختن به عملکردها و ساماندهی فضا؛ این مهم  توسط دستاوردهای همه انسان‌ها در طول تاریخ به وقوع پیوسته است.