میلاد ضیاء دانشآموخته معماری و طراحی شهری، در ایران در دانشگاه هنر اصفهان درس خواندهاست. او تحصیلات خود را در عرصه بینالمللی در حوزه داده کاوی در سوئد ادامه داده و تجربیاتی بینالمللی در حوزه شهرسازی نیز دارد. میلاد ضیاء در پایان نامه کارشناسی ارشد خود به حوزه توریسم آرام پرداخته است و سپس پژوهش در این حوزه را به طور جدی پیگیری کرده است. او رامشهر را که ترجمه شخصی او از slow city است و همینطور توریسم آرام را به عنوان پاسخی در مقابل جهانیسازی و یکسانسازی میداند و معتقد است در ایران پتانسیلهای بسیار خوبی در حوزه توریسم آرام وجود دارد و دلیل آن را فرهنگ، سنت و عادات غنی موجود در جای جای کشور میداند. آنچه در ادامه میخوانید مختصری از مصاحبه با او پیرامون موضوع توریسم آرام است.
با یک خاطره، یک روایت یا نریشنslow tourism یا توریسم آرام چیست را روایت کنید:
اگر بخواهم توضیح دهم که چرا بهslow city علاقمند شدم و به تحقیق در این مورد پرداختم، دغدغه من همیشه چگونگی توانمند سازی جوامع محلی بود، در واقع توانمندسازی جوامع محلی برایم بسیار اساسی بود و لازم به ذکر است من این توانمندسازی را با استفاده از سرمایهگذاری سرمایهگذاران بزرگ یا شرکتهای بزرگ که بدون مشارکت جوامع محلی باشد، نمیبینم، بلکه توانمندسازیی ارزشمند است که به ارتقا مردمسالاری در آن منطقه کمک کند و در راستای حفظ هویت منطقه آنها باشد. یکی از بهترین مکاتبی که به جد به سنتهای جوامع محلی احترام میگذارد همین مبحث slow city باشد.
یکی از دستاوردهای انقلاب صنعتی انباشت سرمایه و راهی هموار برای مکتب کاپیتالیسم بود، و به تبع آن به وجود آمدن زنجیره جهانی سازی شدن و دنیای Fast world ، که طی این سیر تاریخی، همگنسازیهای فرهنگی عمیقی به وقوع پیوسته است. با پیشرفت تکنولوژی زندگی مردمان جهان راحتتر شد اما یک اتفاقی که افتاد این بود که فرهنگها، عادات و سنتهای مخصوص به مناطق مختلف رو به افول و فراموشی رفت و همه جا یک رنگ شد.
در حدود دهه 70 و 60 میلادی، جنبشهایی به وجود آمدند که بنا داشتند در برابر جهانی سازی و یکسانسازی و از بین رفتن سنتهای محلی قد علم کنند. در این حین یکی از اصلیترین جنبشهایی که به وجود آمد slow food بود. داستان پیدایش این چنبش به این صورت بود که مک دونالد میخواست در یکی از میدانهای قدیمی ایتالیا شعبه بزند، بسیاری از سرآشپزهای ایتالیایی و مردمانی که از آنها حمایت میکردند اعتراض کردند. سردمداران این اعتراض که به نوعی باعث شدند این شعبه از مک دونالد بسته شود به فکر بنیانگذاری یک جنبشی با عنوان slow food افتادند. جنبش slow food سه تا هدف عملکردی داشت: 1. ما باید از حق لذت بردن حفاظت کنیم، 2. به ریتم زندگی احترام بگذاریم و 3. رابطه هارمونیک را با طبیعت حفظ کنیم. یک دهه بعد از به وجود آمدن جنبش slow food در سال 1999 جنبش slow city به وجود آمد که علاوه بر اهدافی که slow food داشت موضوع فرهنگ مکانی را نیز مطرح کرده بود. در واقع جنبش slow city یک پاسخ واضح و روشن در مقابل جهانی شدن بود. در واقع این دو جنبش کاملا مکمل هم بودند که هر دوی آنها از فرهنگهای سنتی و محلی و خوشگذرانی به نحوی که اقتصاد جوامع محلی را تقویت کند، حمایت میکردند. جنبش slow city بر اساس شش اصل اصلی شکل داده شده است و بعدها به صورت یک منشور پنجاه و چهار مادهای ارتقا یافت.
مرز بین slow city ،slow tourism وsustainability چطور است:
اگر بخواهیم جمع بندی کنیم، جنبش slow city درواقع زایش یکی از مستحکمترین پاسخهای برنامهریزی شهری و طراحی شهری جوامع محلی به جهانی شدن بود. در حقیقت به نحوی ارائه لگوهای کیفی مقابله با جهانی سازی در برنامهریزی شهری می باشد.slow city قدرت انطباقپذیری و انعطافپذیری خیرهکنندهای را به جوامع محلی میدهد.
همانطور که میدانید ما در پایداری سه فاکتور اصلی داریم، محیط، اجتماع و اقتصاد. تمامی مولفه های Slow city و slow food با مقوله پایداری ارتباط نزدیکی دارند.Slow city و slow food متذکر میشود که ما در تمام طول زندگیمون یک سرعت بسیار زیادی داریم، بیایید کمی آرامتر باشیم. با پیشرفتها و تکنولوژی مخالفتی ندارد اما به اینکه این سرعت نباید کیفیت زندگی و گذران وقت را تحت تاثیر قرار دهد تاکید میکند و بر حفظ سنتها، عادات و فرهنگ بسیار تاکید می کند.
Slow city یک جنبش محافظتی نیست و البته مخالف تکنولوژی هم نیست، جنبشی نیست که بازگشت به گذشته را ترویج دهد، بلکه بر نقش فرهنگی و اجتماعی جوامع محلی تاکید دارد و سهم عظیمی که بر اقتصاد محلی میتوانند بگذارند. در واقع slow city یک ابزار است که جامعه محلی به کمک آن از ماهیت خود حراست میکند. این ایده نهایتا باعث میشود در شهرها حس مکان حفظ شود و مکان های زندگی انسان محوری به وجود آید.
در خیلی از موارد slow city، slow food و sustainability اهداف یکسانی دارند. اما یک اختلاف عمده این سه رویکرد این است که پایداری فقط به فکر حفظ منابع بوده، بر مکان گرایی تاکید دارد و با مصرفگرایی مقابله میکند ولی slow city از تولیدات محلی حمایت میکند و به جای تاکید بر مکان یا محیط بر موضوع خود انسان تاکید دارد. پایداری بر آینده تاکید دارد slow city بیشتر از آینده، حال را مدنظر دارد و هدف آن ارتقا کیفیت زندگی جامعه محلی است.
اگر موضوع slow tourism ، در مرکز باشد، بخواهیم این را به صورت یک مدل طراحی کنیم، یا بسان یک چرخ دنده در نظر بگیریم، موارد منشعب از آن چیست:
یکی از زیرمجموعههای slow city ، slow tourism است. لازم به ذکر است که موضوع توریسم آرام متاخرتر است و در معنای مجموعهای از ویژگیها اعم از توریسم پاسخگو، اکوتوریسم، توریسم پایدار است. ایده مقابل slow tourism,، mass tourism است چیزی شبیه به آنچه در استان گیلان و مازندران به واسطه توریسم اتفاق افتاده است عموما پیوندی با جوامع محلی مطرح نیست و جابهجایی برای رسیدن به مقصد به سرعت و بدون درگیری با فرهنگ و سنت و … اتفاق میافتد. توریسم آرام دو اصل ضروری را دنبال میکند، یکی موضوع زمان که در معنای اهمیت دادن به زمان گذران در مکان مطرح میشود و اصل بعدی وابستگی به یک مکان به خصوص در معنای اینکه گردشگر بتواند سبک زندگی مکان به خصوصی را تجربه و درک کند. توریسم آرام فراتر از دیدن صرف است بله درک تمام متعلقات آن مکان است.
شاید به نوعی بتوان تعدادی از سفرهایی که به روستاهای قشم صورت میگیرد و گردشگرانی را جذب میکند که پیاده یا با دوچرخه اطراف جریزه را میگردند، سنتها و فرهنگ آن محل را درک میکنند و در سفر خود با سبک زندگی جامعه محلی نزدیک و آشنا میشوند، نمونههایی از این نوع توریسم به حساب آورد.
آیا slow tourism برای همه جا مناسب است؟ در کشورهای هم ارز ایران بیشتر جای بحث دارد؟
توریسم آرام برای تمامی نقاطی که پیوند عمیقی با فرهنگ و سنت و تاریخ دارند، مناسب است. در ایران ظرفیتهای بالقوه بسیاری وجود دارد، برای حفظ سنتها و فرهنگها و توانمندسازی و حفظ انها در جوامع محلی و البته با در نظر گرفتن اقتصاد محلی و ارتقای آن.
اگر بخواهیم در 14 واحد دانشگاهی این موضوع را تدریس کنیم، سرفصلهای این موضوع چه چیزهایی باید باشد: 7 تایتل 2 واحدی:
ابتدا آشنایی با مدیریت حکمروایی شهری باشد و پس از آن مکاتب پایداری و چیستی پایداری، تاریخ slow food و slow city ، آشنایی با شهرهای slow city در سراسر دنیا و تجربیات موفق مربوط به آن، توریسم آرام و مفاهیم آن، نحوه ارزیابی و اعتبارسنجی مقاصد گردشکری و نهایتا برندینگ مقاصد گردشگری .