سعیده قرشی، معمار/شهرپژوه

آینده نگری استراتژیک که آینده پژوهی نیز نامیده می‌شود به طرز غیر قابل انکاری به یاری نوآوری و کارآفرینی می‌آید. ادبیات پژوهشی در این ارتباط عموما بر اهمیت برنامه‌ریزی برای آینده تأکید دارد، اما توجه زیادی به اینکه کارآفرینان چگونه آینده را می‌بینند، پیش‌بینی می‌کنند و چگونه بین نوآوری و آینده‌نگری استراتژیک (آینده پژوهی) ارتباط برقرار می‌کنند، نکرده است.

مطالعاتی در سال‌های اخیر تشریح می‌کند که کارآفرینان از آینده جدا هستند و آن را جدی نمی‌گیرند. به طور معمول از منظر کارآفرینان، آینده عمدتا برای کشف باقی مانده است ]که به نظر تعجب آور است[. کارآفرینان از روش‌های ساده‌ای برای مشارکت استفاده می‌کنند. درک آینده و مداخله در آینده از طریق رهبری و هماهنگی برایشان موضوع مبهمی است. به نظر می‌رسد برخورد با آینده شهرها هم به همین ترتیب است و وقتی پیرامون آینده شهرها صحبت می‌شود این موضوع مورد غفلت قرار می‌گیرد که در تجارت امروز آینده به سرعت در حال تغییر و عدم اطمینان است و دیگر پیش بینی نمی‌شود بلکه مهیا می‌شود. در واقع آینده نگری محیط‌ها را بررسی می‌کند و به ایجاد سناریوهای آینده کمک می‌کند. بدین ترتیب آینده‌نگری ظرفیت نوآوری را افزایش می‌دهد و به برنامه‌ریزان کمک می‌کند تا پیچیدگی را ساده کنند. عدم اطمینان زمانی تشدید می‌شود که برنامه‌ریز‌ها قادر به اسکن موثر محیط نباشند و پس از مواجهه با تغییر برای اجرای راه‌حل‌های صحیح تلاش کنند. آینده نگری استراتژیک، که به عنوان مطالعات آینده نیز شناخته می‌شود، اینجا به کار می‌آید در واقع چشم‌اندازهای آینده نگر، به برنامه‌ریزان شهری کمک می‌کند تا فرصت‌ها و تهدیدها را شناسایی کنند، و سپس برای به دست آوردن مزیت رقابتی استراتژی‌هایی را به کار برند.

هدف از این نوشتار بررسی چگونگی مشارکت کارآفرینان و نوآوران در آینده شهرهاست. سه سوال به قرار زیر بیان می‌شود:

  1. 1. کارآفرینان چگونه به آینده [شهرها] نگاه می‌کنند؟
  2. 2. کارآفرینان چگونه آینده [شهرها] را درگیر می‌کنند و معنی می‌دهند؟

3- کارآفرینان چگونه آینده[شهرها] را هنگام نوآوری در نظر می‌گیرند؟

مفهوم آینده پژوهی از پیش بینی به آینده‌نگری استراتژیک ارتقا یافته است. با این روش برنامه‌ریزان شهری می‌توانند با تغییر در آینده مقابله کنند و آینده‌های احتمالی را کشف کنند.

یک شهر پر از عدم قطعیت است در اینجا چالش شناسایی تهدیدها و فرصت‌ها و عکس‌العمل به موقع است. در این مقام آینده‌نگری استراتژیک با دسترسی دقیق به اطلاعات، اسکن محیطی و نیروهای خارجی و داخلی می‌تواند منجر به یک رقابت پایدار شود و با توانایی ایجاد و شناسایی فرصت‌ها تعریف می‌شود. برای درک تغییرات آینده، برنامه‌ریزها باید دیدگاه و چشم‌انداز خود را گسترش دهند. آینده‌نگری فراتر از شهر، سازمان یا صنعت است. آینده نگری پیش‌بینی نمی‌کند؛ بلکه آینده را روشن می‌کند. وقتی صحبت از پیش‌بینی است یعنی از داده‌های گذشته برای پیش‌بینی آینده استفاده شود، در حالی که آینده‌نگری با ترسیم نمودار برای اطلاعات آینده آماده می‌شود تا شرکت‌ها در مورد محیط خارجی شامل بازارها ، فناوری و رقبا مطلع شوند.

تصاویر آینده

در ادبیات پژوهش آینده‌پژوهی دو دسته مختلف از پیش‌بینی‌ها ذکر می‌‌شود، ادعاهای توضیح‌محور و ادعاهای حقیقت‌محور. بر اساس این دو دسته پیش‌بینی چهار نوع ذکر می‌شود:

1.پیش‌‌گویی‌ها predictions

2.پیش‌بینی‌ها prognoses

3.داستان علمی و تخیلی

4.مدینه فاضله یا دیستوپیا.

دیدگاه دیگری استدلال می‌کند که آینده ناشناخته است و نمی‌توان یک تصویر واحد از آینده پیش‌بینی کرد، دسته‌بندی‌ اینده در این دیدگاه به قرار زیر است:

  1. آینده‌های ضمنی و صحبت در مورد آینده اما نه به طور دقیق و شفاف.
  2. شامل آینده است، اما به اندازه کافی روشن نشده که معانی قابل درکی را منتقل کند.

3.آینده‌های تضمین شده که شامل آینده‌ای اجتناب ناپذیر باشد، جایی که به نظر نمی‌رسد آینده دیگری باشد.

دیدگاه دیگری پیشنهاد می‌کند که تصاویر مربوط به آینده به طور مداوم در حال تغییر هستند، به همین دلیل و با توجه به اختلاف نظرها و تنوع فرهنگ‌ها تصاویر مربوط به آینده را می‌توان در یکی از چهار گروه زیر قرار داد:

1.جامعه ادامه‌دار: در این معنا که هیچ چیز تغییر نمی‌کند و به همان صورت ادامه می‌یابد.

2.جامعه نابود شده: در این معنا که بر اثر حمله تروریستی، جنگ یا بلایای طبیعی اتفاق بیافتد.

3.جامعه منضبط: جامعه طبق با توجه به ارزش‌ها طبقه‌بندی می‌شود.

4.جامعه تحول‌گرا: جامعه در حال تغییر به کمک روش‌های جدید انجام کارها با محوریت پیشرفته‌تر شدن و تغییر رفتار.

در ادبیات پژوهش پیرامون موضوع آینده‌پژوهی این توافق وجود دارد که تعدادی تصویر متفاوت از آینده وجود دارد، اما پنج تصویر را به عنوان معمول‌ترین ارائه می‌کند؛ این پنج مورد عبارتند از:

1.تکامل و پیشرفت: افزایش فناوری، پیشرفت‌ها و دلایل اقدام

2.فروپاشی: یک آینده تاریک برگشت ناپذیر

3.مشارکت: ایجاد مشارکت برای جبران خساراتی که  خودمان ایجاد کرده‌ایم

4.جهانی شدن: به اشتراک گذاشتن یک جامعه جهانی، شکستن مرزها و ایجاد فرصت برای همه

5.بازگشت به آینده: ما دنیایی از هرج و مرج ایجاد کرده‌ایم و باید به جهانی با عارضه کمتر و تغییر اساسی

برگردیم

قاطعیت و نقش انسان‌ها

انسان از یک توانایی طبیعی برای در نظر گرفتن آینده‌های جایگزین و تصمیم‌گیری در حال حاضر برخوردار است. این اعتقاد وجود دارد که آینده آماده شده و پیش‌بینی نشده است. رفتار کنونی انسان می‌تواند خواسته‌های آینده را توضیح دهد. در دنیایی که با تغییر سریع و عدم اطمینان روبرو است، انسانها باید به طور پیوسته نوآوری کنند.

با درک عواقب نادیده گرفتن آینده، انسان می‌تواند برای کمک به تحقق آینده مطلوب استراتژی های عملی داشته باشد.

استدلال می‌شود که آینده را می توان درک و برنامه ریزی کرد، سه مورد در این ارتباط مهم است:

اول این که آینده ادامه گذشته و حال است پس ابتدا باید روندها بررسی شود. دوم این که وقایع در حال وقوع چرخه‌ای هستند و اطلاعات تاریخی می‌توانند تصویری از آینده دهند. سوم این است که در نتیجه «مسائل نوظهور» فناوری‌های جدید در حال توسعه هستند، مسائل نوظهور ممکن است در زمان حال مشهود به نظر نرسند و در گذشته وجود نداشته باشند، اما وقتی ظاهر می‌شوند تغییر آشکار است. در نتیجه ، انسان‌ها در حال توسعه فناوری‌هایی برای کمک به کاهش این مسائل هستند.

در وضعیتی هستیم که وقتی صحبت از تحلیل محیط و آینده شهرها به میان می‌آید، برنامه‌ریزان شهری باید از نظاره‌گر، طراح، تحلیل‌گر پا فراتر گذاشته و در مقام یک آینده‌پژوه ایفای نقش کنند. آینده شهرها در معنای آینده بستری است که همه چیز را در برگرفته است، آینده شهرها یعنی آینده همه ما.