دوات، زیباشهر: نوا توکلی مهر، معمار منظر
عنوان این نوشته، ذهن مخاطبان را ناخودآگاه درگیر چند سوال خواهد کرد: چرا شهرهای آینده به «نوآوری» به مثابه «نیرو» نیاز دارند؟ و اصلا چرا نوآوری؟ چه چیزهایی در شهرهای آینده ارزش محسوب خواهند شد که به واسطه ارتقاء کیفی و کمی آنها، ارزش های افزوده ایجاد شده، حیات مندی شهرهای فردا را تضمین نمایند؟
بررسی موضوع را ابتدا از شهرهای آینده شروع می‌کنیم؛ شهرهای امروز در حال وارد شدن به یک شبکه جهانی رقابت اند. این شبکه جهانی در حوزه های تولید و بازتولید سرمایه و فرهنگ به رهبری موسسات و نهادهای فراملیتی، برپایه قوی و فراگیری بنام فن آوری اطلاعات و ارتباطات و دیجیتالیزه شدن امور استوار است. در این دگرگونی غیرقابل تصور در مقیاس جهانی، همه شهرها ناگزیر از ارزیابی و بازنگری جایگاه و موقعیت خود در این شبکه جهانی هستند. به این ترتیب می توان پذیرفت اداره و توسعه شهرهای امروزکه شتابان بسوی آینده ای نامشخص در حال حرکتند، حتی با منابع و مبانی و چارچوب های نظری مربوط به نیم قرن گذشته، کارآمد و موثر نخواهد بود.
منابع رشد جدید و رویکردهای متفاوت با چارچوب های نظری و اقدامات قبل، به سرعت نیازمند کشف، شناخت و بکارگیری هستند. اقتصاد امروزه چنان باورنکردنی به حوزه های جدیدی نقوذ می کند که تعریف زیرساخت های شهرهای آینده را دچار تحول کرده است. مهم ترین این زیرساخت ها، سرمایه های اجتماعی و فرهنگی با عنوان زیرساخت نرم است. اگرچه اهمیت چنین سرمایه ای از دهه های 70 و 80 میلادی تاکنون در اصول توسعه پایدار مورد شناسایی واقع شد اما به نظر می رسد آنگونه جدی و مصمم که اقتضاء شهرهای خلاق آینده حکم می کند، هنوز ساخته و پرداخته نشده است.
اگر پارادایم شهرهای دیروز، شهرهای مهندسی شده ای بوده است که روی زیرساخت های سخت نظیر جاده ها، تاسیسات شهری، معماری بناها و توده و فضا و در یک کلام کالبد ساخته شدند و رشد پیدا کردند، شهرهای فردا، علاوه بر این زیرساخت ها در جستجوی همان زیرساخت های نرم (لایه های اجتماعی – فرهنگی ) می باشند. در عرصه رقابت های جهانی، شهرهایی پایدار خواهند ماند که بتوانند بر روی خطوط جهانی حرکت کرده و به موازات پیوندهای ارتباطی قوی در داخل مرزهای خود با ارزش های محلی و بومی ایجاد نمایند. در چنین اوضاع و احوال پیچیده ای، نیازمند دو قابلیت منحصر بفرد ذهنی و انسانی هستیم؛ خلاقیت و نوآوری!
اینجاست که خلاقیت به مثابه منبع اقتصادی وارد ساز و کار توسعه می شود. در یک کلام می توان گفت : خلاقیت به مثابه پول جدید. چنین منبعی بسیار نیرومند تر از سرمایه های کلاسیک عمل می کنند. بر خلاف منابع اقتصادی شناخته شده که هنگام تمرکز و سرمایه گذاری، از حل آسیب ها و مشکلات حاصل از رشد ناتوانند، نوآوری قادر است همزمان تبعات رشد خود را ارزیابی و پایش نماید. از این رو مولفه ای است که به میزان بسیار زیادی، وابسته به زمان و شرایط موجود است. طبیعی است که یک ایده، یک محصول که در یک جامعه نتیجه یک خلاقیت یا نوآوری محسوب می شود، در همان زمان در جامعه دیگر مورد نیاز نباشد یا راههای تحقق پذیری آن و به طبع، توجیه بهره برداری از آن، از هیچ روند مشابهی پیروی نکند و به این ترتیب اصلا خلاقیت تلقی نگردد. به این ترتیب می توان ثابت کرد که «خلاقیت» و «نوآوری» به گونه ای ماهوی از قابلیت های فرهنگی و کشف استعدادهای موجود درجامعه ، نشأت می گیرند.
فراگرد خلاقیت و نوآوری، فراگردی است توام با تفکر . توانایی است برای مشاهده یک مسئله به روش های جدیدتر و حتی بیان دوباره آن با طیفی کاملا وسیع تر راه حل های احتمالی. باید در نظر داشت دستیابی به این درجه کیفی تصمیم گیری و روش های حل مسایل با وجود حجم انبوهی از داده ها، اطلاعات و دانش قابل گردآوری در حوزه های بسیار متعدد دانشی، آن را نیازمند مجهز شدن به فن آوری های روز جهان در امر مدیریت اطلاعات، ارتباطات و دانش نیز کرده است.