سعیده قرشی، معمار، پژوهشگر – منتشر شده در زیباشهر، دوات
مفهوم بنیادین شهر هوشمند و نوآورانه وابسته به آن بر خلاف آنچه معمولا از آن برداشت میشود یک ماهیت سنجهای برای تشخیص میزان «هوشمندی» شهر نبوده، بلکه تلاش یک شهر برای هوشمندسازی خود را، مورد بررسی قرار میدهد. به تعبیری دیگر مفهوم «شهر هوشمند بیانگر تبلور نوآوری شهری در مدیریت و سیاست در کنار بهرهمندی از فناوری و البته تعریف تاکتیک مناسب برای نیل به این مقصود است».
نوآوری شهر هوشمند را در یک تعبیر عملیاتی میتوان یک تعامل متمرکز نوآورانه در فناوری، مدیریت، سازمان، سیاست و تاکتیکهای تحقق این مسیر دانست. آمار نشان میدهد، ده درصد از جمعیت جهان در ۳۰ کشور با اقتصاد شکوفا زندگی میکنند و در حال حاضر نیمی از کل جمعیت جهان در شهرها زندگی میکنند این به این معنی است که جهان در سطح بیسابقهای از گسترش شهرنشینی است. مسیر رشد سریع جمعیت شهری برای توسعهی پایدار و زندگی بهتر به یک امر ضروری با عنوان «نوآوری» نیاز دارد. برای جلوگیری از بروز بحران گسترش سریع شهرنشینی، لازم است شهرها با نوآوری شهری همراه بوده، بر اساس آن عمل کنند؛ برای رسیدن به این هدف، هوشمندسازی شهرها رویکردی نو به توسعه شهری است…. به تعبیری «بحران مادر نوآوری است» و این موضوع در مورد شهرهای هوشمند به غایت درجه صدق میکند. رویکرد «نوآوری شهر هوشمند» به عنوان راهی برای حل مشکلات میراثِ شهرنشینی شتابزده است.
از آنجا که مشکلات درهمتنیده شهرنشینی شامل جنبههای اجتماعی و سیاسی نیز میشود استراتژیهای سازمانی هوشمندانه شهر برای تجلی نوآوری باید توجه به مدیریت و سیاست را نیز در کنار فناوری متبلور سازد؛ در حالی که مفسران و منتقدان معمولا تمایل به توجه مضاعف به ابعاد فناوری در شهر هوشمند دارند، معماری سازمان، سیاستگذاری و تعیین استراتژی و البته تاکتیک های تحقق آن موضوعی کلیدی است که در اصل باید مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال، معنای تبلور هوشمندی در یک بافت شهری یا یک کلانشهر نه تنها نشانگر استفاده از مهمترین فناوریهای اطلاعات و ارتباطات است، بلکه [مهمتر از همه] باید اصول مربوط به مدیریت و سیاستگذاری را نیز مطمع نظر طراحان و حکمروایان باشد. بعلاوه، صِرف استفاده از فناوری غایت هوشمندسازی یک شهر نبوده، بلکه وجود مدیریت و سیاست هوشمندانه در راستای استفاده از فناوری و گسترش فرهنگ و مقبولیت اجتماعی اهمیت به مراتب بیشتری دارد…. تعریف شهر هوشمند با تعهد جامع به نوآوری در سه حوزهی فناوری، مدیریت و سیاست معنا مییابد؛ حال بپردایم به تعاریف مختصری در این باب:
یک وجب فضای نوآورانه
تغییر ساختار جامعه، تغییر ماهیت انتقال اطلاعات و ارتباطات بین رشتهای، همه و همه نیاز به فضاهای کار جدید را نتیجه میدهد. از طرفی پیشرفت تکنولوژی، امکان طراحی و ساخت فضاهای کاری جدید منطبق با تکنولوژیهای ساخت و ابزارهای کنونی را فراهم میکند. در نتیجه در وضعیت کنونی فضاهای کاری جدید زاییده مناسبات اقتصادی اجتماعی عصر کنونی هستند که در معماری متجلی شدهاند و در یک رابطهی دوسویهی اثرگذار و اثرپذیر موارد ذکر شده هستند. اهمیت توجه به شکستن ساختارهای معمول کار و تاکید بر خلاقیت به عنوان نیروی محرکه بهینهسازی فرایند کارکردن از اساسیترین رویکردها در این مسیر است. بروز فضاهای کاری که افراد بر روی مبلمانهای غیررسمی نشستهاند، فضاهای منعطف و اتاق استراحت دارند تصویری از چگونگی فرایند کار در شهرهای دانایی، پارکهای علم و فناوری، شرکتهای دانشبنیان، فضاهای کار مشارکتی و استارت آپی در سراسر دنیا، به عنوان پارادایمهای نوینی برای فضاهای کار، خواهد بود.
بروز مناطق دانایی در سراسر دنیا نظیر درهی سیلیکون در ایالات متحده، سیلیکون داکس – دوبلین در ایرلند، شنزن – هواکیویانگ در چین و بسیاری دیگر در سراسر دنیا ماهیت موضوع کار و تعاریف وابسته بدان و فضای انجام کار را دستخوش تغییر کردهاست و با فراهم آوری نوع جدیدی از سبک زندگی در ترکیب با فضای کار، تمامی ابعاد یک منطقه، نظیر حمل و نقل، چگونگی طراحی ساختمانها، چگونگی طراحی فضای باز، چگونگی تامین خدمات تسهیل کنندهی نرم نظیر اینترنت و شبکهسازی بین افراد و گروهها، امکان معرفی و ایجاد و طراحی ساختارهای کمککننده و… به عنوان بستر سازندهی فضای کار نوآور در نظرگرفته میشود.
یک جو و فرهنگ نوآوری
تغییرات سیاسی اجتماعی جوامع از اساسیترین سنگ بناهای تغییرات بنیادین در همهی ابعاد و مقیاسهای یک جامعه است. به نوعی مناسبات اجتماعی سیاسی جوامع پدید آورندهی اصلی اقشار مختلف جامعه هستند. در میان مناسبات سیاسی اجتماعی یک جامعه که موجب بروز اقشار مختلف و یا جدید در جامعه میشود میتوان به بروز قشر جدید در جامعه به واسطهی تغییر در ماهیت کار و یا جایگاه مشاغل اشاره کرد. در دو گانهی در هم تنیدهی طبقات و دولتهای بر آمده از آن و دولتها و طبقات برآمده از آن، بیشک ویژگی اقتصادی هر جامعه یکی از عواملی است که کل جامعه را مفصلبندی میکند. یکی از موارد وابسته به جنبههای اقتصادی، ماهیت و چگونگی کار است. بدین معنا که در هر جامعهای بنا بر تغییرات کلان آن، در هر بازهی زمانی تاریخی، تغییر مشاغل، تغییر تعداد شاغلین، تغییر سطح درآمد و یا بروز قشر خاصی از افراد بر مبنای مشاغل، اتفاق میافتد. این شغلها که در یک بازه زمانی بنا بر دلایل سیاسی اجتماعی بروز میکنند بنا به دلایلی متعدد و موازی دوام مییابند؛ و به احتمال قریب به یقین در دورههای بعد با تغییرات در جامعه، دستخوش تغییرات بنیادینی میشوند. در این ارتباط، موضوع پدید آمدن اقشار مختلف در یک جامعه به واسطه شغل و ظهور فضاهای جدید کار در حوزهی معماری در یک رابطهی به هم تنیده از علتها و اثرات که مشخص نیست چه چیزی سازنده است و چه چیزی ساخته شده، غیر قابل انکار مینماید.
گفته میشود امروزه ما در مرحلهی گذاری دوباره قرار داریم؛ گذاری شبیه به جامعهی پیشاصنعتی به جامعهی پساصنعتی، این بار با نقطهی بحرانی نوآوری، اگر ساختارهای موجود توان تطابق با این موضوع جدید را از دست دهند، محکوم به شکست خواهند بود. ماهیت کار نیازمند قرارگیری در یک فرایند نوآورانه است. فرایندی که توان حل چالشها و معضلات وضعیت فعلی را دارا باشد و فضای کار در برگیرندهی آن نیز به طرز نوآوری سامان یابد.
یک مثقال نوآوری از نوع خودی
نوآوری در معنای یک رویکرد یا رویهی واحد برای همه مناطق و موضوعات نیست. پیشبینی یک رویکرد واحد برای مداخلهی شهری جهت حل مشکلات دست در گریبانِ مناطق مختلف شهری معاصر غیر واقعی بوده، به خصوص در دورهای که در آن الگوهای موروثی برای شکل دادن شرایط شهری به طور گسترده مورد پرسش قرار میگیرند. بومی کردن و نیاز به درک عمیق و عملیاتی کردن محلی مفهوم نوآوری از الزامات است. نوآوری از آن دسته موضوعاتی است که همه دوست داریم و میخواهیم از قافله نوآوری عقب نمانیم و به این قطار پرسرعت در حال گذر برسیم. اما این رسیدن وقتی تحقق می یابد که خودی باشد، با حلوا حلوا کردن نوآوری، دهان شیرین نمی شود البته این استثنا در مورد نوآوری وجود دارد و شیرینی زیاد آن گویا اینطور هم به مشام عدهای رسیده است!
در نهایت؛ یک قطره آب خوش
ظاهرا دیدار گلوی ما و آب خوش به این زودی قرار نیست منعقد شود؛ نگارنده آدم خوشبینی است …. در دیالوگی از فیلم «سرزمین هیچ کس» که به جنگ داخلی یوگوسلاوی سابق میپردازد، قهرمان فیلم در مورد تفاوت فرد بدبین و خوشبین را این موضوع میداند که بدبین گمان دارد که دیگر «بدتر از این امکان ندارد» ولی خوشبین میداند که بسیار «بدتر از این هم امکان دارد»…. من آدم خوشبینی هستم و باور بفرمایید دغدغه نوآوری دارم و البته باور دارم حرکت به سمت نوآوری نیازمند افراد دغدغهمند و دارای دانش نوآوری چه در تولید فضا که بسترساز ماهیت کار جدید است و چه در تشکیل شبکه و تیمسازی با مکانیزمها و دینامیزمهای خاص خود … خمیر نیت خوب نوآوری بسیار آب لازم دارد تا از آن نانی پخته شود بگذریم که تنور هم هیزم میخواهد. در نهایت نگذاریم گلوی ما در حسرت آب خوش خشک شود!