کارگاه شهر حوالی کووید 19 به همت گروه ارائه دهنده اندیشکده برساو ، مدرسین کارگاه: سیده فاطمه قرشی دکترای مدیریت کسب و کار و سعیده قرشی معمار و پژوهشگر حوزه شهری.
صرف نظر از اینکه خفاش] ها[ یا مورچه خوار ]ها[به بهشت میروند یا نه و اینکه پای توطئهای درکار است یا نه و اینکه آیا ماسک جلوی انتقال کووید 19 را میگیرد یا نه، و اینکه ایمنی گلهای و گروهی تاثیرگذار است یا نه، و اینکه … برای برگزارکنندگان رویداد شهر حوالی کووید 19، همه چیز بوی خوشبینی و امید میداد.
در یک بعداز ظهر پاییزی یا بهتر بگوییم یک غروب مهر ماهی بر روی صندلیهایی که 2 متر و 55 سانتیمتر از هم فاصله داشتند ]از چپ و راست و جلو و عقب[ بالغ بر یک دوجین آدم علاقمند، ازآنهایی که احتمالا فعالیتهای اجتماعیشان بیشتر از رفع بیحوصلگی خانهنشینی است، در ایوان خانه فرهنگ گیلان ساختمانی که به مدد هیئت امنا مرکز فرهنگی رشت خوانده میشود، جمع شده بودند که به قول خودشان از حوالی تهدید کووید 19، فرصت کارآفرینانه بنا نهند.
طی دو دهه اخیر، بسیاری از سازمانها و نهادهای دخیل در امر مدیریت و برنامهریزی شهری در سطح جهانی بر ترویج نگرش مشارکتی برای تشویق نوعی رهیافت مدیریت و برنامهریزی از «پایین به بالا» به منظور نظارت بر اقدامات توسعهای تاکید داشتهاند و تصمیمگیری و چاره اندیشی در خصوص حل مسائل شهری مبتنی بر اجتماعات محلهای، با هدف تامین شرایط لازم برای رفاه شهروندان را مدنظر گرفتهاند. برنامهریزی توسعه اجتماع محور محله ای، رویکرد جدیدی در برنامهریزی است که با هدف گردهم آوردن گروههای مختلف درگیر یا ذینفع در برنامهریزی و توجه به نیازها و خواستههای همگانی ایشان در تدوین برنامهها به حوزه برنامهریزی وارد شده است. امروزه موضوع اجتماعات محلي و نحوه ساماندهي آنها جايگاه مهمي در جامعهشناسي توسعه شهري و به تبع آن شهرسازي و مديريت شهري پيدا كرده است صاحبنظران بر اين عقيده اند كه اجتماعات محلي ونهادهاي مردم محور ميتوانند با ارائه رفتارهاي جديد ونهادينه ساختن آنها در جوامع، نقش موثري در ايجاد وبازتوليد مفهوم شهروندي ايفا نمايند.
امروزه در جایگاهی قرار داریم که سالها، برنامهریزان شهری به دنبال ایجاد تغییرات بزرگ مقیاس در ساخت محیط بودهاند و بخش بزرگی از برنامهریزی برای انجام اقدامات بلندمدت و بزرگمقیاس در قالب طرحهای جامع، تفصیلی و موضوعی و موضعی، به دلیل حجم بالای سرمایه مالی موردنیاز، عدم امکان برقراری هماهنگی و ارتباط لازم بین نهادهای متولی و سایر مشکلات و چالشها، همواره بر روی کاغذ باقی مانده است و نتوانسته توسعهای را برای شهر رقم بزند و یا از حجم مشکلات و چالشهای موجود شهر بکاهد. همچنین وجود رویکردهای بالا به پایین در مرحله برنامهریزی و در مرحله اجرا موجب گردیده است که در بسیاری از مواقع، مدیران شهری نتوانند مشارکت شهروندان و افراد ذینفوذ و ذینفع را جلب نمایند. لذا آن چه این تجربیات به دست میدهد، لزوم حرکت از اقدامات بلندمدت و بزرگ مقیاس و تصمیمات بالا به پایین به سمت اقدامات کوتاهمدت و انتظارات واقعبینانه، توسعه سرمایه اجتماعی بین شهروندان و ظرفیتهای سازمانی بین نهادهای خصوصی- عمومی و غیر دولتی در چارچوب برنامههای جامع و بلند مدت است.
یکی از شیوههای برنامهریزی شهری که مبتنی بر این تفکر است، شهرسازی تاکتیکال و یا برنامهریزی همراه با اقدام (Planning by doing) است. این نوع شهرسازی که مبتنی بر مداخلات کوتاه مدت و کم هزینه در مقیاس محله و یا واحد همسایگی میباشد، با رویکردی شهروندمدار به ساخت محله، به دنبال ایفای نقش کاتالیزور تغییرات بلند مدت و پاسخگویی به نیازهای شهروندان در فضای شهری است. مدیریت و هدایت پروژههای شهرسازی تاکتیکی، میتواند توسط مسئولان دولتی/حکومتی، گروههای مردمی یا NGOها و یا شهروندان انجام شود. این نوع شهرسازی، میتواند بستر مناسبی به عنوان پایلوت برای به آزمون گذاشتن اقدامات جدید در زمینههای مختلف مدیریت شهری]قبل از اجرای آنها در سطحی وسیعتر[ ایجاد نماید و به ویژه، از این طریق، از روشهای کمهزینه برای جمعآوری تجربیات و اطلاعات در خصوص تغییرات طراحی شهری فضا و غیره استفاده میشود.
لیدون و گارسیا به عنوان دو صاحب نظر در حوزه شهرسازی تاکتیکی، اقدامات کوتاه مدت را پروژههای مبتنی بر جامعه تعریف میکنند که به ابزاری قدرتمند و سازگار با فعالان شهری، برنامهریزان و سیاست گذاران تبدیل شده است. شهرسازی تاکتیکی با هدف افزایش تجربه زندگی شهری در خلال تغییرات سریع، اغلب کم هزینه و خلاقانه در ایجاد مکانهای گردهمایی، علاوه بر کسب حمایت عمومی میتواند آغاز و البته آزمونی برای سرمایه گذاری در پروژههای دائمی باشد، البته داستان به اینجا ختم نمیشود و این نوع از فعالیتها میتواند الهامبخش رهبران مدنی برای تجربه و شکل دادن فضاهای شهری به شیوهای جدید نیز باشد.
برای درک بهتر چیستی شهرسازی تاکتیکی باید بپذیریم که شهرها و شهرستانها پیش ازآنچه بهعنوان یک کلیت بزرگمقیاس شناخته شوند، اجزایی هستند که طی سالها و شاید قرنها رشد و توسعهیافتهاند، اجزایی که از کوچکترین مقیاسها مانند محلهها، پلاک و بلوکهای ساختمانی و کوچهها و خیابانها تشکیل میشوند. درحالیکه تلاش برای بهبود کیفیات فضاهای شهری در مقیاس بزرگ و در کلیت آن وجود دارد و سالانه منابع مالی قابلتوجهی را به خود اختصاص میدهد اما در شهرسازی تاکتیکی کوششهایی به جهت بهبود وضعیت شهرها در مقیاس کوچک و در اجزای یادشده بهعنوان یکی از راهکارهای ضروری شهرسازی در قرن حاضر و یک راه سرمایهگذاری مهم و اساسی مطرح میشود. رویکرد شهرسازی تاکتیکی این امکان را فراهم میکند تا علاوه بر جذب سرمایه در سطح خرد مقیاسها در شهرها، گروههای محلی بتوانند با در کنار یکدیگر قرار گرفتن مفاهیم جدیدی را از مشارکت و شهروندی در قرن حاضر تجربه کنند.
کووید 19 بهانهای برای بازآفرینی اندیشه
از ابعاد فاجعه که بگذریم، موقعیت دشوار همواره محرک خلاقیت عظیم است. میگویند «احتیاج، مادر اختراع است»، چه بسا بتوان گفت «دشواری، پدر نوآوری است». با این فرض هم اکنون در یک موقعیت دشوار و محتاج به نوآوری هستیم که به تبع زاینده فرزند تحول و بازآفرینی اندیشه خواهد بود.
اینها همه البته با عبور از اقدامات تاکتیکی به سیاق راهبردی ]در معنای واقعی آن چنانچه در این کارگاه توسط منتور ذکر شد[ تحقق خواهد یافت. برگزارکنندگان با محتوای ارائه شده در کارگاه شهر حوالی کووید 19 پیرامون رویکردهای تاکتیکی و استراتژیهای پایدار سعی داشتند با بهرهبرداری از همین فرصت بازآفرینی اندیشگانی، شرکت کنندگان را به سوی بازتولید مسئله ]نگاهی نو به مسائل[ و جریانی بدیع در تولید راه حل سوق دهند. در بخش اول کارگاه مدرس کارگاه با بیان مقدماتی پیرامون شهرسازی تاکتیکی و ارائه مصادیق از سراسر دنیا سعی داشت بر اهمیت این موضوع تاکید که شهرسازی تاکتیکی در جایگاه یک جنبش رو به رشد جهانی، بستری است که در آن شهروندان، جوامع و نیز مدیریت شهری و شهرداریها در حال شکلدهی مجدد شهرهای خود در کلیتی واحد و در قالب جزیرههایی به ظاهر مستقل هستند که به صورت توامان عمل میکنند و در این راستا خاطرنشان سازد که شهرهای موفق شهرهایی هستند که بتوانند در این حوزه گام بردارند اما این تمام ماجرا نیست.
واقعیت این است که شهرهای بزرگ در ایران دارای ظرفیتهایی بیبدیل برای طراحی، درک و اعمال مصداقهای شهرسازی تاکتیکی و بهرهبرداری از این رویکرد ریزمقیاس، کمهزینه و فراگیر برای بهینهسازی تجربه و زیست شهری در حین انعکاس معانی اصیل زندگی شهروندان هستند.
زمانی برای حکمروایی قاعده هرم
همان طور که اشاره شد در روشهای تاکتیکی آنچه هر چیز اهمیت دارد، حضور فعال و همگانی آحاد ملت ]در اینجا شهروندان یا همان قاعده هرم ساختاری زیستکنندگان در یک مجموعه زیستی[ در مجموعه امور مرتبط با تصمیمسازی و اداره شهر خواهد بود.
در بخش دوم کارگاه منتور مربوطه با تاکید بر جنبههای راهبردی و اشاره بر اصول مدیریتی در اصل تلاش داشت مختصات منتور قبلی را با موقعیت شهر پیوند زده و جنبههای متاثر از آن را با مشارکت شرکت کنندگان و ارائه مصداقها از یک طرف و بحث و بررسی پیرامون آنچه در یک مدیریت صحیح اهمیت دارد، بازسازی کند. تاکید این بخش بر اهمیت استفاده از استراتژیهای کوتاه مدت در شرایط عدم اطمینان است، تشخیص رویکردهای تدافعی و رویکردهای پایدار و برنامهریزی مداوم برای تمییز قائل شدن بین این دو. او تشریح کرد چطور پیش بردن همزمان چند استراتژی اهمیت دارد و هدف مدیران باید حرکت به سمت استراتژیهای پایدار یا پابرجا باشد. این بخش که به قولی شاید بتوان آن را اوج کارگاه تلقی کرد به تعریف واژگانی پرداخت که این روزها بدون پیشزمینه خاصی مورد استفاده قرار میگیرند و در ادامه با همکاری فعال شرکت کنندگان تبدیل به موجی از ایدهپردازیها شد که میتوانست حتی برای مدیران شهری مربوطه در صورتی که در این کارگاه شرکت میکردند نیز مفید باشد … . به اصطلاح بارانی از ایدهها میبارید که در صورت تغییر مقیاس چنین کارگاههایی به کنشهای شهری راهی خواهد بود برای نیل به شهرهایی پر از ایدهپردازی … و اینها همه به بهانه کووید 19 بود، شاید یک ایدهپردازی بیست به بهانه یک پاندمی 19!
دروس آموخته
هنگامی که دو زمین لرزه بزرگ در کریستچرچ، نیوزیلند در سال 2010 و 2011 رخ داد، این شهر ساحلی چهارصدهزار نفری تقریبا نابود شد. آنچه از این شهر باقی ماند، نماهای ساخته شده توسط کانتینرهای حمل و نقل و ساختمانهای تاریخی در حال فرو ریختن و به عبارتی تصویر بیروح و بی حس مکان بود … چندی بعد به مدد گروههای فعال به توسعه پروژههای موقت آغاز شد. طراحیهایی برای بازگرداندن زندگی در جامعه، شادی و هنر و البته رونق تجارت به مرکز شهری که نابود شده بود. حالا دیگر قدم زدن در اطراف کریستچرچ پس از فاجعه، ثابت میکرد فاجعه زلزله ذخیره عمیقی از استعداد خلاق را نیز تکان داده است. بدین ترتیب کریستچرچ به مرکز شهرسازی تاکتیکی تبدیل شد. استراتژی که از ابتکار و روح جوامع برای بهبود زندگی شهر شهرنشینی تاکتیکی ]همچنین نوظهور، سازگار و ایجاد شده توسط کاربر[ طیف گستردهای از اقدامات و اصلاحات کوتاه مدت، کم هزینه، مقیاس پذیر و محبوب عموم را خلق کرد.
کارگاه کووید 19 در عمل نشان داد که بازخورد چنین رویکردهایی نه تنها مثبت است بلکه همه شمول، درگیرکننده، همافزا و تعالی جو است. شاید وقت آن باشد که مدیران شهری و تصمیمسازان و تصمیمگیران حوزه شهروندی در کنار تلقی راهبردی خود که طبیعت جایگاهشان است. متوجه اهمیت رویکردهای تاکتیکی نیز بوده و به مفهوم این جمله فکر کنند که طولانیترین راهها با قدم اول آغاز میشود.