سعیده قرشی، معمار/ شهر پژوه
اگر شما هم معماری هستید که در حوزههای استارتاپی مشغول به کار هستید، استارتاپ خودتان را دارید و یا به این فکر افتادید که یک استارتاپ راه بیاندازید، حتما با پرسشهایی از این دست مواجه شدهاید، آیا معماران برای استارتاپ زدن مناسب هستند؟ اصلا چرا یک معمار باید در حوزه استارتاپی فعال باشد؟
دیدن متنی از جود فولتون که از نویسندههای محبوب من در سایت آرک دیلی است باعث شد به ترجمه مطلبش در این حیطه و البته بسط موضوع بر مبنای تجربه شخصی خودم بپردازم. بگذارید از دلایلی که جود میگوید شروع کنم و به فراخور موضوع آن را بسط دهم:
- معماران آموزش میبینند تا چشمانداز بزرگ را تصور کرده و آن را ارتقا دهند.
معماران با تصور بسیار راحت هستند. شاید در طول هفته اول فقط نقشه طبقه اول را ترسیم کنند اما کاملا میتوانند تصور کنند چطور در چشم انداز بزرگ قرار میگیرد. معماران میتوانند کلیت را در ذهنشان تصور کنند و گام به گام در مسیر ساختن اجزا قدم بر دارند.
- آزمون و خطا از طریق نمونه اولیه کاری است که معماران به خوبی با آن کنار میآیند.
معماران با ترسیم نقشه، موارد مربوط به ساخت را آزمایش میکنند. با ساختن ماکت و یا فیلم از طریق مدل سه بعدی، ارزیابی میکنند که چطور طرحشان در شهر مینشیند در این مرحله ممکن است سایت و زمینه را بازطراحی کنند و البته خود طرح را در قالب آلترناتیو (نمونههای پیشنهادی) تغییر دهند تا نتیجه نهایی بدست آید.
معماران با ساختن، فرضیهها را آزمایش میکنند. نمونههای اولیه بسیاری در مقیاس های مختلف، از چندین دیدگاه و زاویه مختلف ساخته میشود. نمونههای اولیه معماران بر اصولی پایدار میماند به طور مثال هر محصولی باید در نوع خود زیبا باشد، در خدمت آزمایش فرضیههای مختلف باشد و باید بینشی را درباره کل موضوع و زمینه ارائه دهد. معماران میتوانند هر آزمایش، را سریع تکرار کنند و اغلب این آزمون و خطا در نمونه اولیه را دوست دارند.
معماران در ساخت نمونه اولیه و البته استفاده درست از آن سریع هستند.
معماران به منظور متقاعد ساختن دیگران از دید خود، اقدام به ساخت نمونه اولیه و ساخت میکنند. از آنجا که ساخت و سازها گران هستند و ساخت آنها دشوار است، نمونههای اولیه را در توسط رسانههای مختلف میسازند و ارسال میکنند:
الف) کاغذ (طرح دستی draw نقاشی رایانه ای plans نقشههای دیجیتالی اندازه گیری شده، مقاطع و ارتفاعات)
ب) مدلها (نمایشهای فیزیکی ، 3 بعدی چیز واقعی) و؛ ج) رندرها (نقاشیهای دیجیتالی از دید شما به ساختمان)
معماران سریع ترسیم می کنند، می سازند ، چاپ می کنند و حمل می کنند تا دیگران را از بینش خود مطلع کنند و مهمتر از آن دیگران را متقاعد کنند.
در دانشکدههای معماری اصولی به طور ضمنی درس داده میشود، اینکه همه چیز به سرعت تغییر میکند، هیچ ایدهای مقدس نیست؛ دانشجویان یاد میگیرند اگر گاهی اگر ایده اول خود را رها کنند به سمت تولید چیز حتی بهتری پیش میروند. پیواتهای استارتاپی دقیقا همین است. ذهنیت معماران با این موضوع از ابتدا رشد کرده و شکل گرفته است و در حالی که برای بسیاری درک عمیق از پیوات غیرممکن است، معماران نه تنها آن را با جان و دل درک میکنند بلکه روشهای بهینهسازی آن را نیز میدانند.
معماران در مقام سیستم فکر میکنند.
احداث یک بنا را در نظر بگیرید، کسانی که در ساخت و یا طراحی اجزا مشغول به کار هستند به ندرت دیدی نسبت به کل طرح دارند. معمار علاوه بر طراحی بنا باید یک سیستم طراحی کند، سیستمی که اجزای آن در کنار هم به سمت هدف نهایی حرکت میکند.
- به معماران آموزش داده میشود که به طور فازبندی شده، فکر کنند.
بدون گذراندن مراحل نمیتوانید خانهای بسازید: طراحی شماتیک، توسعه طراحی، اسناد ساخت و ساز، پیشنهاد و مذاکره، شروع ساخت و ساز. اگر کمی مطالعه در حوزه استارتاپها داشته باشید میبینید استارت آپ ها از این نظر مشابه هستند، وقتی شما سرمایه گذاری میکنید، از سرمایهگذاران میخواهید که مرحله خاصی از شرکت شما را تأمین مالی کنند و به آنها میگویید که ABC را تولید میکنید و XYZ را در آن بازه زمانی انجام میدهید.
- معماران از یادگیری تکنیکهای جدید در زمان کوتاه خوشحال میشوند.
از آنجا که معماران در یافتن بهترین و واضح ترین روش برای بیان ایده وسواس دارند، اغلب میپرسند: آیا میتوانم این را در 48 ساعت یاد بگیرم؟ با کمک فیلمهای آموزشی و انجمنهای آنلاین، پاسخ معمولاً مثبت است. آیا برای ارائه خود به یک ارائه عالی دیجیتال نیاز است؟ یک انیمیشن استاپ موشن؟ یک فیلم؟ آنچه معماران قادر به یادگیری و ساخت آن در یک بازه زمانی فشرده هستند، شگفت آور است.
- معماران در فیلتر کردن بازخورد تبحر دارند.
معماران یک تن بازخورد میگیرند و به سرعت متوجه میشوند که نمی توانند به همه آن گوش دهند، بنابراین معماران باید واقعاً ویراستارهای خوبی شوند. فیلتر و تمرکز. در درک اینکه کدام بازخورد را گوش دهند و کدام بازخورد را نادیده بگیرند (فعلا) مهارت کافی را کسب میکنند. وقتی منبع خوبی برای بازخورد یافتند (به عنوان مثال یک کاربر با بصیرت یا یک مشاور)، کار را رها نمیکنند. یک استارتاپ همیشه برای سنجش بازخوردها به معیار نیاز دارد.
- انتخاب بین 15 دقیقه خوابیدن و دوش گرفتن.
معماران یاد میگیرید که اولویتبندی کنند و تا آنجا که ممکن است از نظر انسانی با منابع بسیار محدود (وقت و هزینه) امور را انجام دهند. گاهی رمز موفقیت یک استارتاپ در استفاده درست و بهینه در این دو است.
- اگر نمیتوانید آن را نشان دهید، نمیتوانید آن را بگویید.
در دانشکده معماری یک قانون نانوشته وضع شده است؛ اگر دانشجویان معماری شواهد بصری یا فیزیکی چیزی را که توصیف میکنند نداشته باشند، نباید در مورد آن صحبت کنند. خیلی سخت است که از مردم بخواهید چیزی را که تصور میکنید بدون هیچ مدرکی، حتی اگر کوچک باشد، تجسم کنند. موارد ملموس در ارائهها بسیار مهم است. نمایش (به جای گفتن) تا حد ممکن. این روش برای جلسههای جذب سرمایهگذار در استارتاپها حیاتی است.
- و سرانجام ، مورد آخر واقعاً مهم است …
بسیاری مواقع معماران به طور تصادفی چیز جالبی را کشف میکنند. مثلا یک تنظیم لنز تصادفی در حداکثر اثر بی نقصی را ایجاد میکند یا وقتی در استودیو هستید، مشغول ساختن چیزها و صحبت با دوستان هستید و اصلاحاتی را روی طرح انجام میدهید، اتفاقات خوبی میافتد. مجبور میشوید زمان برش لیزری را کنسل کنید و با هر متریالی که دارید ماکت خود را تکمیل کنید. معماران از این قبیل تجربهها دارند که در بسیاری موارد موفق هم بودند. این موضوع بر داشتن ذهن آماده و خلاق که بتواند در شرایط بحران و غیرعادی تصمیمگیری کند تاکید دارد. راهاندازی یک استارتاپ پر از لحظههای این چنینی است، اتفاقی برای ارائه میافتد و از دسترس خارج میشود، شب قبل از یک رویداد شتابدهی ایده اصلاحی هنگامی که دارید با گروهتان شام میخورید و در مورد تفاوت نوع پخت پیتزاها حرف میزنید به ذهنتان میرسد، سرور از دسترس خارج میشود و باید راه حل جایگزینی پیدا کنید، درست زمانی که فکر میکنید دیگر راهی نیست و میخواهید با خوردت قهوهای در کافه حالتان را بهتر کنید، از میز کناری در مورد چیزی میشنوید و این داستان بیربط ایده جدیدی را در ذهن شما و راه حل وضعیت را با جرقهای به ذهنتان وارد میکند. شاید شبیه به فیلمها باشد اما اگر ذهنتان را در وضعیت آمادهباش پرورش دهید میتواند انقدر خلاق شود خصوصا در لحظههای به ظاهر بیربط.