سعیده قرشی، معمار/شهر پژوه
«بهترین دوران بود، بدترین دوران بود، دوران درایت بود، دوران حماقت بود، اوج ایمان بود، اوج شک بود، فصل روشنایی بود، فصل تاریکی بود، بهار امید بود، زمستان یأس بود، همه چیز در یک قدمی ما بود، همه چیز را پشت سر گذاشته بودیم، همه مستقیم به بهشت می رفتیم، همه مستقیم در جهت مخالف می رفتیم».
داستان دو شهر رمانی نوشته چارلز دیکنز است که داستانش در لندن و پاریس، قبل و در طول انقلاب فرانسه رخ میدهد.
… اما لوسی مانت … یک زن جوان فرانسوی که در انگلستان بزرگ شده و تحت حمایت بانک تلسون بوده است. دیکنز لوسی را به عنوان کهن الگوی دلسوزی به تصویر میکشد. عشق او این قدرت را دارد که خانوادهاش را به هم پیوند دهد و اطرافیانش را متحول کند، در طول داستان اغلب از او به عنوان نخ طلایی یاد میشود. لوسی باعث میشود پدرش به زندگی برگردد و کارتن از یک مرد بیخیال به یک قهرمان تبدیل شود.
این داستان جوانی کشاورززاده را تحت تعالیم اشرافیگرائیهای فرانسوی در سالهای منتهی به انقلاب، و خشونتهای انقلابیون را نسبت به اشراف سابق، در سالهای اول انقلاب فرانسه به تصویر میکشد. در این جریانات ماجرای چند نفر دنبال میشود، از همه مهمتر چارلز دارنه، اشرافی فرانسوی سابق که علیرغم ذات خوبش، قربانی هیجانات ضد تبعیض انقلاب میشود و سیدنی کارتن، وکیلی بریتانیایی که فراری است و تلاش میکند زندگی ناخوشایندش را با عشق به همسر دارنه، لوسی مانه نجات دهد.
داستان دو شهر با فضایی غمانگیز و تاریک و البته مثل تمام آثار دیکنز از خفقان و خشونتی که زیر پوست جامعه جریان دارد مایه میگیرد. نکته بسیار جالب توجه اینجاست که شخصیتهای این داستان نه از طریق گفتگو بلکه در جریان داستان شکل میگیرند و آشکار میشوند؛ دقیقا آنچه در خلال زندگی واقعی و ذات حوادث اطراف ما رخ میدهد.
زندگی دوباره
ظاهرا این روزها دغدغه همه نوآوری است، چه کشورهای توسعه یافته چه کشورهای در حال توسعه و چه کمتر توسعه یافته، یا بهتر است بگوییم از رشت گرفته تا نایروبی. به گفته سایتهای خبری در نیمه اول بهمن ماه امسال مرکز نوآوری ایران در کنیا با هدف تسهیل همکاریهای فناورانه میان دو کشور در نایروبی پایتخت این کشور افتتاح شد.
نوآوري به عنوان اصلي حياتي در زندگي امروزه، تعابير گوناگوني دارد، از جمله: القاء، الهامپذيري، خلاقيت، بازآفريني، تغييرات پيچيده و فشرده در فرآيند يادگيري و زيباتر از همه تعابير، سفر به ناشناختهها است. بدون شک نوآوري يكي از انگيزانندههای اصلي براي رشد اقتصادي و توليد ارزش است، خصوصا با مطرح شدن اقتصاد دانشبنيان، نوآوري عامل كليدي موفقيت يا شكست در عرصه رقابت و همچنين منبع اصلي مزيت رقابتي تلقي ميشود بر همین اساس است که تعداد مطالعات در زمينه نوآوري هر ساله در حال افزايش است. این مطالعات در حوزههای مختلف نوآوری در کسب و کار، نوآوری در سیاستگذاری، نوآوری در سرمایهگذاری، نوآوری در سازمان و بسیاری دیگر شکل گرفته است.
در این راستا مراکز نوآوری یا حتی مفهوم استعاری کارخانه نوآوری در مقام بستری که به طور مؤثر مردم، دانش و ایده را به هم وصل کرده و در عین حال همکاری و نوآوری را ترغیب میکند، تعریف میشود. تعریف سازوکارهای الهام بخش و انگیزشی افراد را به اشتراک و تفسیر ایدهها ترغیب میکند و این امکان را میدهد تا از دانش جمعی استفاده کرده و تعامل کارمندان و گروههای مختلف افزایش یابد.
مراکز/کارخانه نوآوری فراتر از فیزیک خود به پلتفرمهای شبکهسازی که نوآوری را در داخل و خارج سازمانها و نوپایان ممکن سازد و ارزش پیشنهادی در مقیاسهای بزرگتر ارائه دهد، نیاز دارد که البته توسعه بینالمللی میتواند در این راستا بسیار مفید باشد. برای نیل به این هدف، لازم است تسهیل کننده مدیریت استراتژیک نوآوری باشد؛ سیستمی که هم در زیرساختهای سازمانی و هم فناوری جای گیرد تا از جمع آوری، توزیع و بازیابی دانش مورد نیاز برای ایجاد و پشتیبانی نوآوری به روشی مقرون به صرفه حمایت کند. هدف این مشارکت، تهیه نقشه راه مدیریت نوآوری سیستماتیک است.
مسافری که زبان ندارد
«مسافری که زبان دارد، راهش را گم نمیکند»، این جمله یک ضربالمثل معروف کنیایی است. اصلا بیایید کمی با کنیا بیشتر آشنا شویم، کنیا به صورت رسمی جمهوری کنیا کشوری است در شرق آفریقا. پایتخت آن نایروبی است و مومباسا، کیسومو و ناکورو شهرهای مهم آن محسوب میشوند. کشور کنیا به هشت استان تقسیم شده که هر کدام توسط یک استاندار اداره میشود.
همسایگان آن شامل کشورهای تانزانیا در جنوب، اوگاندا در غرب، سودان در شمال غربی، اتیوپی در شمال، سومالی در شمال شرقی میباشند و اقیانوس هند نیز در شرق آن واقع گردیدهاست.
امور سیاسی کنیا در چارچوب نظام سیاسی ریاستی قرار دارد که رئیسجمهور هم رهبر کشور و هم رهبر دولت است. قوه مجریه در اختیار دولت است. قوهٔ قانونگذاری میان دولت و مجلس ملی کنیا تقسیم شدهاست. قوه قضائیه مستقل از مجریه و قانونگذاری است. پس از مستقل شدن، کنیا ثبات سیاسی خود را در برابر تغییرات سیاسی بحرانهای کشورهای همسایه حفظ کردهاست. با روی کار آمدن دموکراسی، کنیاییها از آزادی بیشتری برخوردار شدند.
پس از استقلال، کنیا بواسطه سرمایهگذاری عمومی، تشویق تولیدات کشاورزی و توسعه سرمایهگذاری صنعتی بخش خصوصی، شاهد رشد اقتصادی بود. سیاستهای نامناسب کشاورزی، نبود بودجه لازم و ضعف در قوانین تجاری بینالمللی باعث کاهش محصولات کشاورزی گردید. دولت شروع به واگذاری به بخش خصوصی نمود. نبود انگیزه صادرات، کنترل شدید واردات و کنترل ارزهای خارجی باعث کاهش تمایل به سرمایهگذاری داخلی گردید.
تلاشهای دولت برای پاسخگویی به نیازهای اقتصادی به علّت نیاز به اصلاحات در سایر بخشهای کلیدی، به آهستگی انجام میشود. مسائل اقتصادی اصلی که دولت باید به آنها عمل کند عبارتند از تأثیر منصفانه بر فساد مالی، مقابله با تروریسم و قانونهای پولشویی، متعادل کردن کسری بودجه، نوسازی و ساخت زیر بنایی، پایدارسازی سیاستهای اقتصاد کلان و تعیین کردن اصلاحات ساختاری لازم برای تسریع رشد اقتصادی. نایروبی تلاش دارد تا مرکز اقتصادی شرق آفریقا باشد. لازم است ذکر شود که کنیا پرسرعتترین اینترنت را در اتحادیه آفریقا دارد.
ریسمان طلایی
به گزارش روابط عمومی صندوق نوآوری و شکوفایی، در مراسم افتتاح مرکز نوآوری ایران در کنیا معاون علمی و فناوری رئیس جمهوری، وزیر ICT کنیا، سفیر ایران در کنیا و معاون توسعه صندوق نوآوری و شکوفایی حضور داشتند، تصاویری از این افتتاح در صفحات مختلف اینترنتی قابل جستجو و مشاهده است. البته در تیر ماه سال جاری افتتاح کارخانه نوآوری گیلان را نیز نه در تنها در تصاویر بلکه به چشم دیدیم، آیین گشایش کارخانه نوآوری گیلان با حضور سورنا ستاری معاون علمی و فناوری رییس جمهوری، رضا رسولی عضو شورای شهر رشت، مسعود موسوی عضو خصوصی و موسس کارخانه نوآوری گیلان، استاندار گیلان، رئیس پارک علم و فناوری گیلان و تعدادی دیگر از مسئولین برگزار شد و روز شماری برای آغاز به فعالیت این کارخانه ارائه شد، نور امیدی بود اما این مرکز تاسیس نشد. ای کاش من هم اهل کنیا بودم و در یک مرکز نوآوری و با اهالی دانشبنیان در حال ساخت زیرساختها و دیدن نتایج.
کارخانه نوآوری گیلان افتتاح شد اما تاسیس نشد و فرصت حضور کارآفرینان گیلانی در کنار کارآفرینان کنیایی از دست رفت و این تنها یکی از فرصتهایی است که در این مدت فعالان گیلانی از ان بهرهمند نشدهاند.
البته تلاشهای به دور از هیاهوی پارک علم و فناوری گیلان تا حد زیادی سعی در رفع مشکل نبودن فرصت بروز برای کارآفرینان دارد و در موارد بسیاری حقیقتا موفق بوده است.
مسیر طوفان
بیشتر نوآوریها شکست میخورند و شرکتهایی هم که نوآوری نمیکنند، میمیرند؛ غمانگیز است … بله میدانم اما با این حساب فرایند نوآوری است که اهمیت دارد. در دنیای امروز که ویژگی نامتغیر غالب آن تغییر است، مدیریت نوآوری برای تمام شرکتها (صرف نظر از اندازهشان و صنعتی که در آن فعالیت میکنند) کلیدی است. نوآوری برای تداوم و پیشبرد کسب و کار موجود شرکتها کلیدی و برای رشد کسبوکارهای نوپا یا به عبارتی استارتاپها ]به تعریف یکی از بزرگان این حوزه شرکت یا سازمانی که در جستجوی یک مدل کسب و کار قابل تکرار و مقیاس پذیر شکل گرفته باشد[کلیدیتر است. روشن است که فرایند مدیریت نوآوری نیز بسیار دشوار است. چالش نوآوری موضوع تازهای نیست. شرکتها همواره ناگزیر بودهاند برای بقا و رشد خود به تغییر آنچه به بازار عرضه میکنند و تغییر در روش خلق و عرضه آن بیاندیشند. با این همه نوآوری هر روز بیش از پیش به عنوان ابزاری قدرتمند برای تضمین بقا و رشد و نیز راهکاری مطمئن برای دفاع از موقعیت رقابتی شناخته میشود، رشد میکند و افق میسازد.
به یاد جملهای از «داستان دو شهر»:
«در غم و نا امیدی نیروی شگرف وجود دارد. هیچ کدام از کارهایی که انجام میدهیم بیهوده نیست، من با تمام وجود اعتقاد دارم که پیروزی را خواهیم دید».